وقتی تصمیم میگیریم کاری رو انجام بدیم، چه کوچیک چه بزرگ، همیشه توی مسیرمون بالا و پایین هایی وجود داره که باعث میشن اشتباه کنیم. رفتار ما بعد از هر اشتباه تاثیر زیادی روی کوتاه یا بلند شدن مسیر موفقیت داره. اینکه یاد بگیریم باید از یک سری اشتباه ها درس گرفت و به عنوان تجربه بهش نگاه کرد.
اما در کل، همه ی اشتباه ها رو باید بشه رها کرد. موندن روی یک اشتباه مثل این میمونه که توی یک جاده خودمون روی به یک دست اندازه زنجیر کنیم و بعد سعی کنیم راهمون رو به سمت مقصد ادامه بدیم. آیا ممکنه در نهایت بهش برسیم؟!
واسه رسیدن به هدف باید این زنجیرهای چسبیده به اشتباهامون رو بشکنیم و خودمون رو رها کنیم. اما سوال اینجاست که چطوری؟!
۱- به یادآوری انگیزه ی اولیه
واسه ی شروع همکاری همیشه انگیزه وجود داره. یک حس ِ ذوق ِ درونی بوده که تمام وجودمون رو پر کرده و احساس کردیم میتونیم از پس یک کار بزرگ بربیایم. میتونیم موفق بشیم. بهتره اون اول که عینک خوش بینی زدیم و به توانایی های خودمون و اتفاق های دور و برمون اعتماد کامل داریم این حس رو ضبط کنیم. با نوشتن، صدا ضبط کردن یا حتی ویدیو گرفتن. و بعد زمانی که اشتباهی پیش میاد و حس میکنم چنین چیزی از دایره ی توانایی ما بیرونه، برگردیم به اون انگیزه ی اولیه و متنی که قبلا نوشتیم رو بخونیم یا ویدیو رو نگاه کنیم.
به یاد آوردن انگیزه ی اولیه باعث میشه دوباره از حس ِ امید پر شیم و بتونیم بعد از یک اشتباه از جامون بلند شیم و ادامه بدیم!
۲- ایجاد ِ فاصله ی زمانی
قرار نیست بلافاصله بعد از اتفاق افتادن یک اشتباه بتونید درستش کنید یا حتی تصمیم بگیرید که بعدش میخواید چکار کنید. به تناسب بزرگی یا کوچیکی ِ اتفاقی که افتاده، به خودتون زمان بدید. از پنج دقیق تا حتی یک روز. حواس خودتون رو پرت کنید. فیلم های آرامش دار ببینید یا به موسیقی گوش کنید. بذارید اول ذهنتون در ناخودآگاه با اون اشتباه کنار بیاد و بعد شما برگردید و بهش فکر کنید.
وقتی بین یک اشتباه و مرحله ی تصمیم گیری ِ بعدش، فاصله ی زمانی میندازید در حقیقت به خودتون این فرصت رو میدید که پَنیک نکنید و منطقی تصمیم بگیرید. پس یادتون نره! نفس عمیق بکشید و حواس خودتون رو پرت کنید. خیالتون راحت باشه با یکم دیر تصمیم گرفتن هیچ اتفاقی نمی افته.
۳- تعیین ِ «اهمیت های زندگی»
بهتره بعد از اتفاق افتادن یک اتفاق که به شدت ناراحت و عصبانی هستیم، به این فکر کنیم که توی زندگی چی برامون مهمه. یک مثال ِساده ش میشه اشتباه املایی خنده دار من توی این صفحه ی بولت ژورنال خودم. خب بعد از اینکه فهمیدم کلمه به این سادگی رو اشتباه نوشتم خیلی حرصم گرفت. اما بعدش با خودم فکر کردم خب، هدف از درست کردن این دفتر و این صفحه چی بوده؟ اینکه برنامه ریزی بکنم و هرچه زودتر خریدهای مربوط به عروسی تموم شه. حالا آیا این اشتباه املایی روی این برنامه ریزی تاثیر داره؟ نه! پس رهاش کردم.
خیلی از اشتباهایی که فکر میکنیم حق داریم کلی ازشون ناراحت باشیم در واقع تاثیر چندانی روی مسیری که میخواستیم بریم ندارن بلکه این ما هستیم که اونا رو بزرگ میکنیم و باعث میشیم تاثیرگذار بشن!
خب دوستای عزیزم! نظرتون راجع به این راهکارها چیه؟ به نظرتون حالا جراتشو دارید که یکی یکی از اشتباه هاتون بگذرید و تمرکزتون فقط روی مسیر پیش رو باشه و نه روی گذشته؟
سلام
گاهی مشکلاتی به وجود میان که نمیشه پیش بینی کردشون، اصولا مشکل زمانی به وجود میاد که ما با یه محیط جدید یا شرایط جدید روبرو میشیم که تا بحال برامون اتفاق نیافتاده حالا مواجه با این قبیل مسائل برای بعضی هامون خیلی سخته برای بعضی ها خیلی آسون، اول باید بشینیم ببینیم میتونیم با دانش خودمون قضیه رو حل کنیم یا نه اگر بشه که از اول مشکلی وجود نداشته درواقع یه پانیک الکی بوده، اما اگر نتونستیم بقول شما با دیر تصمیم گرفتن در مورد حل مسئله ای هیچ اتفاق خواصی نمیافته فقط تعداد گزینه ها برای حل مسئله زیاد میشن
یادمون باشه هیچ وقت تصمیم درستی وجود نداره، همه چیز مقطعی هستش، با تغییر احساس تصمیم ماهم عوض میشه
باید یاد بگیریم که با چه احساسی داریم به مقابله با چه مشکلی می پردازیم و اون احساس رو کنترل کنیم
و این کنترل احساس باعث نشه که از خود واقعیمون دور بشیم، ما میتونیم گریه کنیم، بخندیم، عصبانی بشیم، شاد باشیم و در آخر زندگی همین احساس ها و تصمیم هاست
سلام
اصول مشکل زمانی به وجود میاد که ما داریم تغییراتی رو انجام میدیم درواقع یه تازگی در زندگی مون رخ میده ( کاری، عاطفی، درسی ) که تا حالا با اینا روبرو نشدیم، باید بشینیم ببینیم که میتونیم با دانش فعلی این شرایط جدید که باعث شده از مسیر اصلی دور بشیم رو حل کنیم یا نه
اگر بتونیم حل کنیم که این مشکل نبوده در واقع یه پنیک الکی بوده، اما نه نتونستیم این دلیل نمیشه که قابل حل نیست میتونیم از دانش و تجربیات عزیزانی مثل شما استفاده کنیم بقول خودتون با یکم دیر تصمیم گرفتن در مورد مسئله ای هیج اتفاق خاصی نمی افته فقط گزینه هامون برای حلش زیاد میشن
یادمون نره که هیچ تصمیم صحیحی وجود نداره، کل زندگی یک بازی آزمون و خطا هستش که توی شرایط جدید برامون پیش میاد که باعث افزایش تجربه مون میشه
احساسات خیلی بهمون کمک میکنه که مسائل روحل کنیم، کنترل احساسات باعث میشه در شرایط خاص با احساس مناسب و کنترل شده برخورد داشته باشیم
کنترل احساس باید جوری باشه که از خود واقعیمون دور نشیم، ما میتونیم گریه کنیم، بخندیم، شاد باشیم و ناراحت و اینها هستن که به ما کمک میکنن در راه اصلی برای رسیدن به هدف اصلی قدم برداریم
از مطالب ارزشمندتون واقعا سپاس گذارم